همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

دلم نمیومد ازش بنویسم..

سلام خیلی وقتِ که فرصت نکردم یه سر به اینجا بزنم بهتر بگیم که دل و دماغش رو نداشتم که به اینجا سر بزنم، این چند هفته اخیر خیلی بهم سخت گذشت  پیشی خانومم مریض بود و از دستش دادمش ، آره در کمال ناباوری از دست دادمش ، خیلی سخت بهم گذشت ، و اون پیشی کوچیکرم که قبل از همه این ماجراها و با بدحال شدن پیشی خانوم خودم دادم به یکی از بچه ها که خدارو شکر جاش خیلی خوب شدو و الان حسابی خوشبخت شده. و تو همین گیر و دار از داداشینا دلخور شدم و الان دو هفته ای هست که باهاشون قهرم و هرچقدرم که مامان تلاش کرد که جلوش رو بگیره و آشتی بده نمیدونم چرا من سرد نمیشم که آشتی کنم ، و از خودم تعجب میکنم که اینهمه کینه ای شدم نمیدونم دلیلش دقی...
20 آبان 1396
1